مشعل پنجره ي گشوده اي رو به مردم
ا- ص ا- ص

نگاهي مختصربه تارنما و ماهنامه »مشعل«

 

کسي که براي مطبوعات مي‌نويسد ناگزير در يک چارچوب زماني مکاني‌ي ويژه عمل مي‌کند و وظيفه‌ي او رساندن پيام از طريق صريح‌ترين راه ممکن است.  نشريه هاي منتشر شده در اين سال‌ها، اگرچه از کميت قابل توجهي برخورداراست، اما کيفيتي را که انتظار مي‌رود دارا نيست. چه آن گروه که با پيوندي به ادبيات تاريخي وسياسي حاصل آمده‌اند و چه آثاري که با تکيه به ريشه‌ي فرهنگ بومي شکل يافته‌اند. بديهي است که هر چه کميت بيشتر باشدو کيفيت بيشتري انتظار مي‌رود. نشريه هاي  جاودانه‌  برابر يک محاسبه ساده به ما نشان مي‌دهد، لازم است نويسنده چنان بينديشد و بيافريند که ديگر خواننده با نوشته‌اي گزارشي يا مطبوعاتي روبه‌رو نباشد. چرا که متن ساده‌ي گزارشي يا خبري ازگونه‌ي ادبياتي نيست که درخود همزادگي جاودانه‌گي را داشته باشد. اين نوع آثار کارکرد ويژه خود را در مطبوعات به عرصه‌ي ظهور مي‌رسانند. امري که متأسفانه، به دليل سهل‌انگاري و مسايل وابستگي وکم سوادي ، دامنه‌ي بخشي از ادبيات امروز را فرا گرفته است. نبودن نهادهاي فرهنگي، فصل ‌نامه‌هاي ادبي، انجمن‌ها، نشست‌ها، نقد و بررسي هاي دل سوزانه و از همه مهم تر، وجود سايه‌ي شومي جنگ وتفنگ که تمام جنبه‌هاي فرهنگ و زندگي ما را پوشانده است، ادبيات امروز را در چنبره ‌اي گرفتار کرده که از بستر حقيقي و پوياي خود دور افتاده است. مطالعه‌ي بخشي از ادبيات منتشر شده در اين سال‌ها، نشان مي‌دهد نويسندگان آنان هنوز تفاوت آشکار يک متن ادبي، شعر، داستان يا نمايشنامه را، با يک گزارش يا روايت مطبوعاتي درنيافته‌اند. از همين رو هم هست که در آثار اينان، چرايي‌ي راوي يا روايت ديده نمي‌شود و از همزادگي‌ي جاودانه‌گي با ادبيات دور افتاده اند. کسي که براي مطبوعات مي‌نويسد ناگزير در يک چارچوب زماني مکاني‌ي ويژه عمل مي‌کند و وظيفه‌ي او رساندن پيام از طريق صريح‌ترين راه ممکن است. نويسنده‌ي مطبوعات که به او نويسنده مطبوعاتي هم مي‌گويم، نه تنها موظف است کلمه ها و جمله‌هاي معمول و متداول و داراي تک معنايي را انتخاب کند، که اجازه ندارد نوشته‌اي فراهم آورد که در آن مفاهيم گوناگون مستتر باشد واونمي‌تواند از آن چه واقعيت دارد فراتر برود. برداشت او از واقعيت برخود واقعيت تکيه دارد و بيرون از حيطه‌ي واقعيت، معنا و مفهوم مشخصي از آن استخراج نمي‌شود. در واقع مطبوعات آينه‌ي اجتماعند، اجتماعي محدود به زمان ومکان محدود.

سخن گفتن از ادبيات ومطبوعات امروز ، خالي از اشکال نيست، اما يقين وجود دارد که همراه با فايده خواهد بود. اشکال دارد از اين‌رو که ما هنوز نتوانسته‌ايم به همه‌ي جنبه‌هاي کيفي آن اشراف پيدا کنيم. به ويژه که مهاجرت بخش عمده‌اي از آفرينش گران کلامي و نبودن انسجام يا مراکز گردآوري‌ي فرهنگي وآثار منتشر شده، اين امر را دو چندان مشکل‌تر کرده است. فايده دارد چرا که مي‌توان براساس خواسته‌هاي زمانه و دست‌آوردهاي امروز ادبيات به تفاهمي دست يافت و اين راه ناهموار را بهتر شناخت. ادبيات ما متاسفانه ، هنوز نتوانسته پايش را از چارچوب بسته‌ي خود فراتر بگذارد. تبعيد، مهاجرت، جنگ وتفنگ ، نقش مهمي در شکل گيري ي ادبيات امروز ما داشته است،چه گونه است که براي ادبيات ماکه همه‌ي اين رخدادهاي بزرگ را تنگاتنگ تجربه کرده است، هنوز حتا زمينه‌هاي آن فراهم نشده است و بخشي از تجربه ها نشان مي‌دهند انگار چنين واقعيت‌هاي تلخي را پشت سر نگذاشته است؟ هنوز شخصيت‌ها يا فضاي آثار ادبي‌ما ، در محدوده‌ي بينش کوتاه نويسندگان آن به سر مي‌برند. هنوز بلوغ ادبي را در بسياري از آثار نمي‌بينيم. نه جهان بيروني درآن‌ها ديده مي‌شود ونه جهان دروني. نه با بينش نوين ادبي روبه‌رو هستيم و نه با بينش نوين انساني. انگار هيچ کس تلاش نمي‌کند اثر بعد از خود ش را بنويسد.

 اما بدون مبالغه تارنماوماهنامه مشعل درين راستا يک سروگردن بالاترازديگران درخشيد وبا گذشت هرروزدرقلبها راه ودردلها جا بازميکند  .من بخاطردارم يک دوسال قبل مشعل با همکاران محدودي قلم ميزد واکنون باخيلي ازفرهنگيان وشخصيت هاي برجسته علمي وفرهنگي درجاده صلح ودموکراسي مردا نه قدم ميزند .

صدايی دور می آيد، از اعماق پريشاني

قلم فرياد می سازد و گويد" از چه گرياني"؟

سرافرازانه، سر، تنها ، خم انـَد بر سپيدی ها

سياهی های دوران را، دهد تا رنگ ِ عرياني

ترا گويـد که باليـدن، شکست خدعـه ی دشـمن

به دست خامه ی سرخ است،گرش با عشق بر خواني

بخوان در گوش بيدارش- صدايت ازچه می لرزد؟-

به عصيانش دو صد آرش، کنـد برترس ارزاني

بگو تا عشق برخيزد، شهامت را برانگيزد

که لبريز است از گفتن، سکوت تلخ زنداني

هراس اهرمن بنگر، چوکبکی کرده پنهان سر

درون خدعه ای ديگر، و اوهامی زمستاني

چه می ترسی از اين سرما که می بارد کنون بر ما

نه خاموشی است در آتش ، نه در ايمان ، پشيماني

از آن خـُلواره می دانم، زبانه می کشد شادي

وزين، آهنگ ِ آزادي،گـَرَش پيغام، بستاني

قلم از جوهر آتـش، شود تا انتـها سرکـش

سرودش را بيا، برخوان، زبانش را که می داني!

صدا فرياد خواهد شد،غمت بر باد خواهد شد

قلم بردار تا با او، رهايـی را بـيفشاني ) . فرهودي(

برف‌ها آب شد،  اکنون نغمه‌ها نويد بهار می‌دهند، بهار نويد بارش. باران بر نغمه‌ها و بهار می‌بارد. من شکوفه می‌زنم. نو می‌شوم، با کهنه‌گی‌هايی که از دوش خواهم افکند که مدت‌هاست سنگينی می‌کردند و بر بوم سپيد بی‌لک نقطه‌ی آبی روشنی خواهم نشاند. اميد دهنده می‌سازم که بنشانم‌اش بر فراسوی بيم‌هايم و ره بسپارم در روشنايی ‌ مشعل که به روز مزين‌اند و گم‌ شده هادر صدايم به فرياد آيد، ترانه‌های گم‌کرده‌ام را زمزمه کنم ... قله‌های برف‌گير دعوت‌کننده می‌خوانَدَم. من آرزويی کرده ام از کوه می‌پرم و رها می‌شوم در نغمه‌ها و باران . چه گرمای مطبوعی در دل‌ام زبانه می‌کشد.

بلي مشعل با خط ومشي ضد بنيادگرايي وتروريسم وبامرام عالي صلح ودموکراسي واقعي به پيش ميرود.

بديهي است ازخوانند گان توقع دارد با پذيرش تمام كاستي‌ها, اين انتظار بحق را دارد كه با نقد و بررسي همه‌جانبه و بيطرفانه‌ي صاحب‌ نظران و ياران صميمي خويش, با گام‌هايي استوارتر از گذشته ره اورد نظريه‌هايي حاكي از رشد و بالند گي را به مثابه برنامه‌هاي تعالي‌بخش در تمام مراحل تحرير و توليد و انتشار مدنظر و عمل قرار دهند, و در پرتو حمايت‌هاي هميشگي و بي‌دريغ همکاران قلمي فرهيخته‌ي خود جايگاه شايسته مشعل را ميان ساير رسانه‌هي نوشتاري و مخاطبان انديشمند ارتقا بخشند.

مشعل  بدون هراس به افشاي حقايق باژگونه و بازشناسي حقوق و آزادي‌هاي اساسي ناديده انباشته شده مردم ستمديده پرداخته است . مشعل  در بدو ورود به عرصه وجود اعلام نمود هيچ گاه نه در خد مت حاكميت قرار خواهد گرفت ونه در خد مت اپوزيسيون تفنگدارحکومت ، بلكه به عنوان نشريه‌اي مستقل، تريبون اقشار خاموش جامعه خواهد بود، اما استقلال عملي و فكري مشعل  از سوي حاميان تفنگ ،  دزدان حرفوي ، قاچاقچيان مسلح ، بنيادگرايان عقب گرا وتنگ نظران دورنزد يکش تحمل نميگردد.

برخیز و برای عاشقان نغمه بخوان

ما را ز اسارت زمستان برهان

برخیز ز جا، تولدی دیگر یاب شد

موسم « فتح باغ» ای سرو جوا ن

 برخیز و به آفتاب کن باز سلا م

بر شب زدگان رسان ز خورشید پیام

 بس باشد خواب در غروبی ابدی

طالع شو و در طلوع می باش مدام

برخیز که بی گرمی تو دلسردیم

 ایمان به شروع فصل سرد آوردیم

 دلگرمی ما تویی ، تو ای آتش عشق

ما  د ر شب کینه  مهر تو پرورد یم.

در باره مشعل ميخوانيم :
مشعل يک رسانه گروهي سياسي ، اجتماعي و فرهنگي است. اين رسانه مشتمل است از ماهنامه اخباری ( چاپي ) که با تيراژ بزرگ در داخل و خارج افغانستان نشر ميگردد، و صفحه الکترونيک که از طريق شبکه جهاني " انترنت " قابل دسترس هست.  مشعل يک رسانه غير انتفاعي بوده و به کمک و همکاری گروهي از شخصيت های ارجمند که همواره افغانستان بمثابه وطن محبوب در قلب و روان شان جا دارد ، فعاليت مي نمايد. مشعل مدافع اقتدار ملي ، تماميت ارضي ، استقلال و ترقي افغانستان بوده ، از فرهنگ و سنن پسنديده ملي و ارزشها و ميراثهای عالي فرهنگ انساني دفاع مي نمايد. مشعل زمينهً تبادل نظر ، گفتگو و تفاهم ميان همه وطن دوستان ، هواخواهان آزادی ، صلح ، دموکراسي ، ترقي و عدالت اجتماعي را فراهم نموده و در امر نزديک شدن آنها و وصل حلقه های جدا مانده از هم صادقانه مساعي بخرچ ميدهد. مشعل از فعاليت های سازمانها ، گروه ها ، نهادهای مدني ، شخصيت ها ، روشنفکران و نخبگان سياسي و فرهنگي در داخل و خارج از کشور که به باور های عمومي اين رسانه موافقت دارند ، پشتيباني نموده ، ديدگاه ها و فعاليت های آنها را از نظر اطلاع رساني پوشش ميدهد. در اين تلاش اصل آزاد انديشي و انتقال کامل ، دقيق و شفاف ديدگاه ها تا جايي که ممکن است مراعات ميگردد. گردانندگان اين رسانه به اصول و موازين پذيرفته شده در اعلاميه حقوق بشر و ميثاقهای بين المللي مربوط به آن ، اعتقاد راسخ داشته و در نشر مطالب ، معيار های حرفه يي و اخلاقي ژورناليسم مترقي را رعايت نموده و از انتشار مطالب گمراه کننده ، توهين آميز ، شخصي ، غير مستند و نا دقيق خودداری مي نمايد. نظرات و مواضع مطرح در مقالات منتشر شده در اين رسانه الزاما بازتاب دهنده نظر و ديدگاه نويسنده گان ميباشد. نقل مطالب نشر شده در ماهنامه چاپي و صفحه الکترونيک با ذکر منبع و تذکر نام نويسنده و مترجم مانع ندارد.

فصل نو د ر مقد م شور ز ما نت د یده ا م
صد چمن گل د ر فضا ی بیکرا نت د یده ا م
عا شقا ن خسته را د ر را ه و حد ت د ستگیر
ا ین نیا ز بی ر یا را د ر توا نت د یده ا م
با ل پروا ز ز ما ن همیشه با پیما ن تو
پر چم آ زا دی را د ر آ سما نت د ید ه ا م
چشمه سا ر آ ر ز و های بزر گت بی زوا ل
جو ش سنبل د ر بها رو د ر خزا نت د یده ا م
یا
 د  گا ر  نسلها ی  ز ند ه  تا ر یخ  را
د ر سر و د د لپذ یر جا و دا نت د یده ا م
بر فرا ز قله ا نسا ن ر سید ن مشکل ا ست
ا ین ر سا لت را به گر ما ی ز ما نت د یده ا م .

مشعل به مديريت  آقاي مصطفي   ( روزبه) با گذشت هرروزفاصله هاي خودرا با مردمش کوتاه ساخته ودرگوشه گوشه کشورودراطراف واکناف دنيا خواننده وطرفداران فراوان دارد .

تاجايکه من معلومات دارم دريک هفته ا زسي تا چهل مقاله هاي تحليلي وتفصيلي ، طنز، اشعار، مطا لب ذوقي ومعلوماتي را ازدوستدارا نش دريافت مينمايد ودرين اواخرناگذيرشد که مطالب ونوشته هاي خوانندگانش را به اساس نوبت به نشربرساند .

 دراثرسعي وتلاش آقاي ) روزبه( وهمکاران قلمي اش وبسايت مشعل به دايرة المعارف تبديل گرديده است که ازنظرغني بودن مطالب ولينکها ازبهترين هاي فرهنگ وادبيات به شمارميرود. ماشاهد هستيم که اکثريت نشريه هاي اينترنتي آرشيف ديگران را لينک وادرس  دا ده اند ، اما مشعل با لينک هاي :

 -بيانات پيامها وگزارشها

 -مسايل هنري

 -زرينه هاي شعر، ادب وعرفان

 -مسايل بين المللي

 -مسايل تاريخي

-علمي ومعلوماتي

 -گذيده مقالا ت

 -مسايل اجتماعي

 -معرفي ونقد کتاب

 -گفت وشنودهاي راديوي

 -سازوآوا ز

 -معلومات درباره طلا تپه

-آلبوم عکسها

 -بايگاني

 -فاروم مشعل ...

يک سروگردن برتري دارد .

مشعل با خط ومشي والا وبا مرام نشراتي بالا ثابت گردانيده که معلومات علمي واندوخته هاي فراوان ژورناليستکي درچانته دارد . نشريه مشعل ازيک طرف به تريبون برحق صلح ، دموکراسي ، آزادي خواهي وحق طلبي نهضت فراگیر د

  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.

 
مسايل اجتماعي